قسمتی از دعای 35 کتاب شریف صحیفه سجادیه امام چهارم (ع) :
«الحمدُ لِلهِ رِضاً بِحُکمِ اللهِ ..... وَهَبْ لِیَ الثِقَةَ لِاُقِرَّ مَعَها بِأَنَّ قضائَکَ لَمْ یَجْرِ إلّا بِالخِیَرَةِ»
ستایش مخصوص خداوند است و من به آنچه او در مورد من و هر چیز دیگر حکم نموده است خشنودم ..... و ای خداوند چنان اطمینانی به من ببخش تا به برکت آن اقرار کنم که قضاء و حکم تو جز به خیر جاری نمی شود.
و اما داستان کوتاه:
از امام جمعه ی محترم همدان (حفظه الله) نقل شده است، که من قبل از انقلاب به یکی از روستاهای همدان برای امر تبلیغ مسافرتی داشتم، منزل کدخدای روستا نشسته بودیم که ناگهان صدای تفنگ و فریادهای بلند توجه ما را به خود جلب نمود، دوان دوان به کوچه رفتیم، بعد از مدتی متوجه شدیم که یکی از اهالی روستا که 4 پسر او بر اثر بیماری از دنیا رفته بودند و این فرزند چهارم نیز در بستر بیماری بود. این پدر خیلی از این مطلب ناراحت و از خدا گله مند بود. وسط کوچه سر خدا داد می زد و یک تیر هوایی شلیک می کرد، آن روز هر طور که بود گذشت. سال ها بعد از پیروزی انقلاب در همان روستا مهمان بودم که باز هم متوجه صداهای بلند و ضرب و شتم شدم. پس از پرس و جو متوجه شدم همان پسر چهارم که شفا گرفته بود ناباب شده و تا می توانست پدر را می زد.
آن روز پدر از حکم خدا ناراضی بود اما امروز متوجه خیر بودن آن شده بود.
نتیجه:
نتیجه همان است که حضرت (ع) از خدای مهربان مسئلت دارند.
باید به خواست و اراده ی خدای حکیم راضی و خشنود بود ولو در ظاهر هم غیر این را درک کنیم.
نویسنده : واحد نشریه » ساعت 8:9 عصر
روز 90/1/17